سردار شهید خلق موسی خیابانی |
سردار شهید خلق، موسی خیابانی:
قسمت - قسمت بیست و ششم: رسیدن به جهشی بزرگ، آماده شدن برای رزمی شورانگیز!
... مسألهای که ممکن است مطرح شود این است که روزه تولید را افت میدهد. کارگرها که روزه میگیرند، کشاورزانی که روزه میگیرند، نمیتوانند با تمام نیرو کار کنند و در نتیجه تولید افت میکند. عجب مصیبتی! چند سال پیش که من زندان بودم، در روزنامه خواندم رئیسجمهور کشوری، دستور داده بود تا کارگران روزه نگیرند؛ چرا تولید ملی افت میکند.
برای ما ارزش اصلی چیست؟ نظام ارزشی ما چگونه است؟ کدام ارزش در خدمت کدام ارزش دیگر است؟ انسان در خدمت تولید است یا تولید در خدمت انسان؟ کدام یک باید فدای آن دیگری شود؟ اگر هدف رشد و تعالی انسان است، بگذار کمی تولید هم افت پیدا کند، چه اشکالی دارد؟ موقعی که شعار ما «ایدئولوژی، برتر و بالاتر از هر چیز» است، دیگر جایی برای این پرسشها باقی نمیماند.
اما آنکس که مریض است و نمیتواند روزه بگیرد باید چکار کند؟ روزه معادلی دارد: «و علی الذین یطیقونه فدیه طعام مسکین»، کسی که واقعاً از عهده روزه گرفتن برنمیآید، باید یک مسکین و محرومی را سیر کند. یعنی چه؟ آیا منظور از این عمل صرفاً یک اقدام رفرمیستی است؟ ممکن است این پرسش مطرح شود که غذا دادن به یک نفر، عملی انقلابی نیست. بلی ظاهراً یک نفر گرسنه را سیر کردن یک اقدام انقلابی نیست، چرا که باید جامعه را از بنیاد تغییر داد.
ولی این یک حرکت نمادین است و مضمونی دارد. یعنی باید بر ضد مسکنت و گرسنگی بپاخاست. منظور این است که کسی که روزه میگیرد، آزاد میشود، روزه آزادیبخش است. گفتیم تقوا یعنی رهائی. این فرد خودش نیز باید آزادیبخش باشد، در جامعه بر ضد گرسنگی، فقر، مسکنت، محرومیت بپا خیزد. این نشان میدهد که ما جهتگیریمان بر سر این مسائل چگونه است. نشان میدهد که در جهت از بین بردن فواصل و اختلافات حرکت میکنیم. مضمون این عمل، (یعنی همان معادله روزه، غذا دادن به مسکین) باید با مضمون روزه سنخیت و مناسبتی داشته باشد؛ چون این به جای روزه است. پس نتیجه میگیریم این دو عمل یک مضمون و یک محتوا دارد، «آزادی».
... مسألهای که ممکن است مطرح شود این است که روزه تولید را افت میدهد. کارگرها که روزه میگیرند، کشاورزانی که روزه میگیرند، نمیتوانند با تمام نیرو کار کنند و در نتیجه تولید افت میکند. عجب مصیبتی! چند سال پیش که من زندان بودم، در روزنامه خواندم رئیسجمهور کشوری، دستور داده بود تا کارگران روزه نگیرند؛ چرا تولید ملی افت میکند.
برای ما ارزش اصلی چیست؟ نظام ارزشی ما چگونه است؟ کدام ارزش در خدمت کدام ارزش دیگر است؟ انسان در خدمت تولید است یا تولید در خدمت انسان؟ کدام یک باید فدای آن دیگری شود؟ اگر هدف رشد و تعالی انسان است، بگذار کمی تولید هم افت پیدا کند، چه اشکالی دارد؟ موقعی که شعار ما «ایدئولوژی، برتر و بالاتر از هر چیز» است، دیگر جایی برای این پرسشها باقی نمیماند.
اما آنکس که مریض است و نمیتواند روزه بگیرد باید چکار کند؟ روزه معادلی دارد: «و علی الذین یطیقونه فدیه طعام مسکین»، کسی که واقعاً از عهده روزه گرفتن برنمیآید، باید یک مسکین و محرومی را سیر کند. یعنی چه؟ آیا منظور از این عمل صرفاً یک اقدام رفرمیستی است؟ ممکن است این پرسش مطرح شود که غذا دادن به یک نفر، عملی انقلابی نیست. بلی ظاهراً یک نفر گرسنه را سیر کردن یک اقدام انقلابی نیست، چرا که باید جامعه را از بنیاد تغییر داد.
ولی این یک حرکت نمادین است و مضمونی دارد. یعنی باید بر ضد مسکنت و گرسنگی بپاخاست. منظور این است که کسی که روزه میگیرد، آزاد میشود، روزه آزادیبخش است. گفتیم تقوا یعنی رهائی. این فرد خودش نیز باید آزادیبخش باشد، در جامعه بر ضد گرسنگی، فقر، مسکنت، محرومیت بپا خیزد. این نشان میدهد که ما جهتگیریمان بر سر این مسائل چگونه است. نشان میدهد که در جهت از بین بردن فواصل و اختلافات حرکت میکنیم. مضمون این عمل، (یعنی همان معادله روزه، غذا دادن به مسکین) باید با مضمون روزه سنخیت و مناسبتی داشته باشد؛ چون این به جای روزه است. پس نتیجه میگیریم این دو عمل یک مضمون و یک محتوا دارد، «آزادی».