۱۳۹۴ مرداد ۲۱, چهارشنبه

ایران - قتل عام سال 1367 قتل عامی که هنوز بدون قصاص مانده


درسال 1367 سی هزار گل سرخ فقط بخاطر یک کلمه مجاهد سربدار شدند کلمه ای که با آن هویت هر زندانی سیاسی مشخص میشد و جلاد فقط درعرض یک دقیقه زندگی یا مرگ زندانی را تعیین تکلیف میکرد.
شرایطی که بقول اشرف شهیدان جهان خبر دار نشد که چه بر سر زندانیان آمد چرا که بسیاری از آنان حتی از دادن اسم خود خودداری کرده ودر بی نام و نشانی مطلق بر عهدشان با خدا و خلق وفا کرده و سرودخوانان بسوی چوبه های دار رفتند. وحسرت تسلیم را بر دل سیاه جلاد نشاندند.درود بر آنان که ایران و ایرانی را سرفراز و سربلند کردند که تا ابد بدهکار این فدای بیکرانشان خواهد بود و نام و یادشان در قلب تاریخ ایران خواهد درخشید.
مسعود رجوی: «اصلا بحث این نیست که خمینی چند نفر را اعدام کرده، بحث این است که باید دید چه کسانی را باقی گذاشته است؟ مگر جنایتکاری خمینی حد و مرز می‌شناسد!؟ نه، اصلاً این طور نیست. با ددمنشی کامل، با رذالت و هرزگی غیرقابل تصور، بی‌محابا خون می‌ریزد. هیچ قاعده و قانون، هیچ نظم و نظام و هیچ حساب و کتابی را هم نمی‌فهمد. اگر کسی این را باور نکند اصلاً خمینی و رژیم خمینی و مزدوران و دژخیمان خمینی را نشناخته است».(23آذر67)
مرداد ماه سال67 در تاریخ زندان و زندانی در رژیم خمینی از یاد نارفتنی است. از نخستین روزهای این ماه خمینی به یکی از فجیع‌ترین جنایات ضد‌بشری خود یعنی قتل‌عام زندانیان سیاسی دست زد. زمینه‌های این کشتار بی‌رحمانه که یک توطئه سیاه برای یک نسل‌کشی آشکار بود و به دستور خمینی انجام گرفت، از سالها قبل فراهم شده بود.ازروزهای نخستین مرداد ماه یک قتل‌عام سراسری از زندانیان سیاسی به راه افتاد و تا چند ماه بعد ادامه یافت. هدف اصلی این کشتار از بین بردن زندانیان مجاهدی بود که طی سالیان با مقاومت قهرمانانه خود و تحمل سرفرازانه تمامی سختیها و شکنجه‌های قرون‌وسطایی دژخیمان برگی زرین از مقاومت و فدا در تاریخ انقلاب نوین میهنمان را رقم زده بودند. در این ایام سیاه هیأتهای مرگ خمینی مرکب از سرسپرده‌ترین عناصر وزارت اطلاعات، دادستانی رژیم و مسئولان زندانها با تمهیدات و تدابیر شدید امنیتی، اجرای طرحی را که از سالها پیش در نظر داشتند و از چند ماه قبل از مرداد67 تدارکش را دیده و مقدماتش را آماده کرده بودند، به‌طور متمرکز آغاز کردند. آنان در به‌اصطلاح محاکمه‌یی که چند دقیقه بیشتر به درازا نمی‌کشید حکم بدار آویختن مجاهدین اسیر را صادر می‌کردند.
کمیسیون مرگ: مجاهد یا منافق؟ 
بنا‌به‌ شهادت شاهدانی که توانسته‌اند به‌نحوی از معرکه جان سالم به در برند هیأت مرگ تنها یک معیار داشت. مجاهدین اسیر هویت سازمانی و تشکیلاتی خود را چه بر زبان می‌آورند. «مجاهد» یا آن گونه که آنان می‌خواستند «منافق». اولین سؤال، تعیین‌کننده سرنوشت زندانی این بود. اما حتی کسانی که خود را مجاهد نمی‌نامیدند تأمین جانی نمی‌یافتند و سؤالات بعدی عاقبت آنها را در یک نقطه متوقف می‌کرد. این‌جا بود که حکم به‌دار‌ آویختن آنان با قساوتی مافوق تصور که با هیچ‌یک از موازین شناخته شده رفتار با اسیران و زندانیان قابل تطبیق نیست صادر می‌شد. تهران، و زندانهایی هم‌چون اوین و گوهردشت البته مرکز این کشتار بودند. اما هیچ زندان و شهر و روستایی در امان نماند. هیأت مرگ به تک‌تک آنها سر زد و تکلیف مجاهدین اسیر را یکسره روشن کرد. هنوز هم ابعاد و اسرار این قتل‌عام هولناک در کم و کیف واقعی‌اش ناشناخته است. هنوز هزاران خانواده از سرنوشت فرزندانشان بی‌خبرند. هنوز رژیم آخوندها هیچ اطلاعی از سرنوشت هزاران زندانی سیاسی که نام و مشخصاتشان در زندانها و دادگاههایش ثبت شده بود و محکومیتهای مشخصی داشتند، به خانواده‌هایشان نداده است. این کشتار فجیع و بی‌سابقه با حکم کتبی، دستورهای روزانه و نظارت مستقیم شخص خمینی صورت می‌گرفت. 
ادامه ....

ایران -هراس رژیم از مجاهدین و ارتش آزادی و لرزه بی‌پایان سرنگونی بر ارکان رژیم زهر خورده آخوندی



برنامه های تلویزیونی رژیم آخوندی درسالگرد عملیات فروغ جاویدان که نمایشی ازهراس وازمجاهدین و ارتش آزادی است را در زیر بخوانید:
سلسله برنامه‌یی درباره هراس رژیم از مجاهدین و ارتش آزادی و لرزه بی‌پایان سرنگونی بر ارکان رژیم زهر خورده آخوندی
(قسمت سوم)
سرکردگان هراسان سپاه و نظام آخوندی:
«ما برای بود و نبود نظام می‌جنگیدیم»
من نگاه کردم و گفتم آقای سردار ناصح
من پرچم ایران را می‌بینم روی هر تپه‌ای که تسخیر می‌کردند دیدم اینها مجاهدین هستند

پرچم ایران اما با سه رنگ، وسط آن آرم شیر و خورشید
قصد مجاهدین این بود که محور را بشکنند
و از قلاجه بیایند به سمت اسلام‌آباد...
تلویزیون شبکه دو (رژیم) 5 مرداد 94
سرلشکر شهید نور علی شوشتری فرمانده قرارگاه نجف در حین عملیات: عملیات مرصاد در دوران دفاع مقدس یکی از عملیاتهای بسیار مهم و با اهمیت و با ویژگیهای خاص خودشه
رضا شاویسی: سردار ناصح اون موقع جانشین سپاه چهارم کرمانشاه بود مارو همراهی می‌کرد و نظارت کاملی بر امورات کار ما داشت با هم تو یک سنگر بودیم من نگاه می‌کردم به این نیروهای دشمن که جلوی ما قرار داشتند رو تپه‌های جلو با چشم غیرمسلح هم دیده می‌شدند که من نگاه کردم و گفتم آقای سردار ناصح من پرچم ایران رو می‌بینم رو هر تپه‌ای که می‌رسیدند تسخیر می‌کردند رو اون تپه یک پرچمی رو می‌زدند گفتم اینها عراقی نیستند آقای ناصح گفت پس کی‌اند اینها؟ گفتم پرچم ایران رو پس چرا دارند اگر عراقی‌اند گفت فکر نکنم این پرچم ایران باشه من با دوربین نگاه کردم یک سنگری بود رو باز با دوربین که نگاه می‌کردم دیدم اینها منافقین هستند یعنی پرچم ایران اما با سه رنگ ایران اما وسط اون آرم شیر و خورشید و آرم منافقین توش بود من دیدم منافقین تو این محور حمله کردند، قصد و غرض منافقین این بود که این محور رو بشکنند و به‌راحتی بیایند گیلانغرب از قلاجه بیایند به سمت اسلام‌آباد...
ـ درویشوند: سازماندهی کرده بودند در غالب 5 تا لشگر که لشگر پنجمشون لشگری بود به‌نام سیمرغ، سازماندهی اینها اعم از لجستیک و پشتیبانی و تدارکاتی کاملاً از تهران تا بغداد بود.
کوثری: نهایتاً یک آتش‌سوزی بسیار عظیمی این‌جا ایجاد شد که اصلاً می‌خواهم بگم در طول جنگ فقط من یک نقطه به‌اصطلاح دیده بودم اونهم کربلا 5 بود که این‌قدر اونجا آتش روشن شده بود که این‌جا هم باید بگیم همان شباهت رو داشت
اسدالله ناصح: اتفاق بعدی که افتاد بچه‌های لشگر بدر بودند اولین درگیری که جدی با اینها بچه‌های لشگر بدر بودند داشتند نیرو می‌بردند جنوب تو دشت حسن آباد به اینها برخورد کردند
- رضا شاویسی: شهدای بزرگواری مثل شهید سردار شوشتری که فرمانده قرارگاه نجف بود و من خاطره‌ای از ایشان بگم: فرمودند موقعی که من تو گردان مرصاد بودم سید احمد اقا از قول امام یک دستوری بمن داد گفت که آقای شوشتری شما تا که تو قرارگاه نجف هستید تو منطقه غرب بودن و نبودن شما یعنی مجموعه سپاه پاسداراندشمن رو باید دفع کنید. پیام امام از طریق سید احمد آقا به ما رسید وضعیت در این‌جا متحول شد و همه آن اقداماتی که منافقین انجام داده بودند و با تمام وجود آمده بودند تا تهران بروند اصلاً ورق برگشت و ما توانستیم بر دشمن غالب بشیم.