سحر بهشتی و گوهر عشقی خواهر و مادر ستار بهشتی |
عجبا در روز روشن مامورین بدنام خامنه ای جلوی خانواده
شهید را میگیرند و با نشان دادن سلاح میخواهند که از دادخواهی خون عزیزشان
کوتاه بیاید.
رژیم را چه شده که از یک مادر وخواهرشهید میترسد وعلیرغم
اینکه میداند فردا این مسئله در رسانه های مجازی خواهد رفت دست به اینکارها میزند؟
هرچه فکر میکنم میبینم قاعدتا نباید به چنین کارهای
ابلهانه ای دست بزند ولی چرا باز اینکارها را میکند؟
چون این رژیم با اینکارها لحظه ای و روزمره میخواهد
خودش را نگه بدارد و مسله حل کند (البته اگر اسم آن را بشود حل مسله گذاشت) وبه نیروهای
وارفته اش روحیه بدهد.و از نیازمبرم به سرکوب و ایجاد وحشت است که دست به این
کارها میزند.
این رژیم واررفته با کاروان جنازه های پاسدارانش که هرروزازسوریه
برایش میرسد، وبا نگرانیهایی که هر روز یکی پس از دیگری سردمداران حکومتی از پیش
آمدن مجدد فتنه(بخوانید قیام ) ابراز میکنند ،مانند دزدی که آی دزد آی دزد میکند
میخواهد بگوید که مهاراوضاع دردست اوست وشهر در امن و امان است .ولی نمیداند ملتی
که 37 سال است انواع واقسام حقه های این جنایتکاران را تجربه کرده اند تشبثات را
به پشیزی نمیخرند. کمااینکه سحر بهشتی نیز درهمین نمونه به طرف مقابل به اصطلاح
امنیتی ضد امنیت ،خوب حالی کرده که با چه کسی طرف است همچنان که مادرستار نیزاین
مدت دمی از دادخواهی خون تنها پسرش علیرغم همه فشارها و تهدیدها دست برنداشته و
نشان داده است که واقعا مادر قهرمانی مانند ستاراست .
درهمه این سالیان نیز مادران دیگر زندانی و شهید با
تجمع واعتراض درمقابل زندان اوین همین کاررا کرده و زینب وار برسرهر کوچه و بازار
یزید زمان را رسوا کرده و به دادخواهی پرداخته اند.
البته این تنها و آخرین نمونه نیست که این رژیم از
خانواده شهدا و زندانیان میترسد و به انواع و اقسام شیوه ها به آنها فشار میاورد
ما فشارهای دژخیمان به خانواده شهدای مجاهدین و ساکنان لیبرتی ازعلی صارمی که این
روزها سالگرد شهادت اوست،اعدام جعفرکاظمی که صرفا بدلیل اینکه پدر یک اشرفی بود ویا
فشارهای وارده برعلی مغزی و زجرکش کردن محسن دگمه چی تا دستگیری تعداد بسیاری از خانواده های ساکنان لیبرتی که
همچنان نیزادامه دارد را فراموش نکرده و نمیکنیم .
ولی خامنه ای و مزدورانش باید
بدانند که تا ایران این مادران و خانواده ها را دارد هرگز تسلیم قداره بندیها و
تهدیدهای بچه ترسان دژخیمانش نخواهند شد.کما اینکه مادر ستار نیزبه
یاری سحر برخاسته و او هم گفته: من تا زمانیکه زنده باشم، خودم صدای ستار هستم،بعد از من سحر، صدای ستار است، ستار کارگری بود که او را کشتند و نظام به من پاسخینداد اما نمیگذارم سحررا بکشند، ما ازهیچی نمیترسیم، به ما قبرهم نشان دادهاند،این اسلحهها هم اسباب بازی است و اینها را هم جمع کنند، ما ازاینها نمیترسیم.این اسباب بازیها را جمع کنند.
حرف آخر را از خود سحربهشتی به عاریت میگیرم که گفته :
سکوت در برابرظالم اگر بدترازظلم نباشد کمترازآن
نیست. پیامش روشن بود بهزودی نزد ما خواهی آمد این پیام آشنا بود چرا که به ستارهم گفته بودند بهزودی رخت سیاه بر تن مادرت خواهیم کرد. در پایان هشدارمیدهم
سحربهشتی آماده است تا در راهی که برادرش جانفشانی کرد جان خویش را هدیه نماید پس
تهدید را رها کنید یا ما را بهحال خویش وا بگذارید یا مأموریت خود را انجام دهید.
مدتهاست خانوادهای مانند ما شما را واگذار کردهاند به خدایی که داد مظلوم را
خواهد گرفت.
این راهم بدانید همانطور که ما به این یقین رسیدیم
باید دیگران هم به این یقین برسند که برای هر آزادی باید مبارزی وجود داشته باشد وخوشحالیم از اینکه سربازوطن سربلند ازمیدان درآمدما از سایهها هم برحذریم و نمیترسیم
چرا که مرگ وعده حق است .
درود برستاروسحروگوهرو ستارها وسحرها و گوهرهای دیگرکه کم نیستند.