سردارشهید خلق موسی خیابانی |
قسمت پانزدهم: ریشه پرستش در کجاست؟ ... حالا در ادامه بحث از مفهوم عام پرستش صحبت خواهیم کرد. همچنین به مظاهر پرستش در تاریخ میپردازیم و از مسأله جهل و ترس خواهیم گفت. در ادامه صحبت به این مسأله خواهیم پرداخت که پاسخ واقعی نیاز انسان (پرستش) چیست؟ بعداً از پاسخ ادیان توحیدی و همچنین از پرستش به مفهوم خاص آن صحبت خواهیم کرد. سپس توضیحی در مورد بالاترین ارزش خواهیم داد و آنگاه از پروسه صحیح و واقعی تحقق ذات انسان صحبت میکنیم. همچنین اشارهیی به سرنوشت بشر در بینش توحیدی و بعداً اگر برسیم مختصراً اشارهیی به معبودها و بالاترین ارزشهای نظامها و مکاتب مشهور روز خواهیم داشت.
چگونه به مسأله پرستش رسیدیم؟ از انسان و ویژگیهایش صحبت کردیم. مسأله اختیار مطرح شد و در نهایت انسان را با ویژگیهای هوشمندی و اختیار، آگاهی و آزادی تعریف کردیم. سپس توضیح دادیم که اختیار یعنی چه.
گفتیم زندگی انسان بر خلاف حیوانات نامعین است. یعنی انسان خودش باید زندگی خود را تعیین کند. اما چطور؟ توضیح دادیم که برای اینکه بتوان زندگی نامعین را معین کرد، ضرورتاً به جهتی احتیاج است که زندگی در آن جهت تعیین شود. فرض کنید شما را در بیابانهای شمال تهران رها میکنند، میگویند یک کاری بکن، برو، خودت تعیین کن. مسلماً شما پاسخ خواهید داد، کجا بروم؟ آخر یک چیزی به من بده، یک جهتی، مقصدی، تا وضع خود را تعیین کنم. بدانم کجا باید بروم، اگر بگویند مثلاً برو به توچال، من در آن «جهت» راه میافتم، از سردرگمی، حیرت و ابهام در میآیم؛ میروم بسوی توچال.
بنابراین انسان به یک «ارزشی» نیاز دارد، تا بتواند زندگی نامعین خود را در جهت نیل به آن ارزش تعیین کند.
بداند چکار باید بکند، کجا باید برود، تا از ابهام بیرون بیاید. آن هم با این سمتگیری بسوی آن ارزش زندگی انسان معنی پیدا میکند، مفهوم پیدا میکند. (ارزش همانطوریکه گفتم، یعنی چیزی که انسان تلاش برای رسیدن به آن را بیفایده نمیداند، چیزیکه از طریق وصول به آن زندگیش معنی و مفهوم پیدا میکند. این ارزش میتواند موقعیت، مقام، پول، نفی استثمار، لقاءالله و... باشد)
گفتیم شکست در این امر کار انسان را به دیوانگی میکشاند؛ به هیچی و پوچی میکشاند و حتی ممکن است در مواردی عدم وصول به ارزش مورد نظر باعث شود که انسان دست به خودکشی بزند؛ یا اصلاً ویژگی انسانیش تعطیل و باطل شود و تبدیل گردد به حیوان، یک حیوان گونه. چیزی که البته انسان استعداد این را هم دارد. بقول قرآن: «کالانعام بل هم اضل».
ادامه ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر