محمد محدثین از مسئولین سازمان مجاهدین خلق ایران و مسئول کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت ایران |
مجری: حالا میخواهم به یک موضوع دیگر بپردازیم. من شنیدم خیلیها میگویند این رویارویی که طی این سی و چند سال بین مجاهدین و مقاومت ایران از یک طرف با رژیم آخوندی در طرف دیگر در جریان بوده، این محور عمدهترین تحولات در رابطه با ایران بوده است. یعنی که تحولات ایران را این رویارویی شکل داده یا بر پاشنه این رویارویی رقم خورده است. آیا به نظر شما این حرف درست است؟
محمد محدثین: این حرف نه تنها درست است، بلکه اگر کسی این را فهم نکند، اصلاً به وقایعی که در 37سال گذشته در ایران روی داده نمیتواند تسلط داشته باشد. نمیتواند شرایط سیاسی 37سال گذشته را درک کند. ممکن است وقتی من بهعنوان یک مجاهد، بهعنوان یک عضو سازمان پرافتخار مجاهدین این را میگوییم، تلقی خودستایی بشود. اما وقتی از بیرون این پدیده به آن نگاه کنیم، یکطرف رژیم آخوندی است که میخواهد دیکتاتوری مذهبی و امپراطوری بنیادگرا درست کند، یکطرف سازمان مجاهدین است که شعارش و تمام موجودیتش استقرار دموکراسی، حاکمیت مردمی مبتنی بر آراء مردم و نظامی مبتنی بر جدایی دین از دولت است. جنبشی که خودش به اسلام معتقد است و اعضایش هم مسلمانان متعهد و متدین هستند. برای یک نظام دموکراتیک، نظام مردمی، نظامی بر اساس حاکمیت مردم و نه حاکمیت آخوند، درست رودروی ارتجاع آخوندی هستند. ما از حاکمیت مردم صحبت میکنیم، رژیم از حاکمیت آخوند صحبت میکند. حاکمیت اسلام نیست، حاکمیت آخوند است.
این رویارویی از روز اول وجود داشته و اگر شما به فرازهای مهم تاریخ این 37ساله نگاه کنید، همهجا این فرازهای مهم را، این رودرویی شکل داده است. روز اول این مجاهدین بودند که به قانون اساسی ولایتفقیه گفتند «نه» ؛ خمینی بود که میگفت محور قانون اساسی باید «حاکمیت ولیفقیه» باشد. اصلاً دعوا بر سر اصل110 قانون اساسی رژیم بوده است. این مجاهدین بودند که میگفتند دیکتاتوری «نه» ؛ این رژیم بوده که میگفته «آری». مجاهدین بودند که با شعار «آزادی» با خمینی که میخواست تحت عنوان مبارزه با امپریالیسم و مبارزه با آمریکا، آزادیها را سرکوب کند، به مبارزه برخاستند. مجاهدین بودند که گفتند اصالت با آزادی است. در داستان لیبرال ـ ارتجاع، رژیم خمینی میخواست بگوید که لیبرالها در داخل ایران خطر اصلیاند؛ ما میگفتیم که خطر اصلی مرتجعین و آخوندهای مرتجع هستند.
در داخل ایران این دعوا بوده است. در تاروپود جامعه ایران، دعوای سیاسی بین حاکمیت و بین مردم وجود داشته است. همین بوده که روز به روز مردم آمدند در طرف مجاهدین. مجاهدین باعث شدند که اولین رئیسجمهور این رژیم، برگردد علیه این رژیم و از آن جدا بشود. اولین شقه در درون این رژیم را مجاهدین بهوجود آوردند. در جنگ ضدمیهنی خمینی، مجاهدین بودند که با شعار صلح، شکست رژیم در جنگ ضدمیهنی و اجبارش به خوردن جام زهر آتشبس را محقق کردند. این است فرازهای بزرگ تاریخ 37ساله نبرد ما با این رژیم.
این روزها این خود رژیم است که این را میگوید. در خاطراتشان هی دارند مقایسه میکنند با زهر اتمی. اگر این وسط، عنصر مجاهدین را حذف کنید، رژیم مجبور به خوردن زهر نبود. چه بسا پیروزیهای بزرگی در منطقه بهدست میآورد. شعار «قدس از طریق کربلا»، یک شعار دجالگرانه برای توجیه توسعهطلبی و جنگ بود. ولی اگر مجاهدین را حذف کنیم، فتح کربلا و اشغال کربلا توسط آخوندهای پلید و جنایتکار، چیز غیرمتصور و غیرممکنی نبود. چنین هدفی داشت. دقیقاً میخواست عراق را ــ حداقل بخشهایی از عراق را ــ اشغال کند. کاری که بعدها به کمک و به یمن سیاستهای غلط آمریکا، بخشی از آن را انجام داد.
قسمتهای بعدی این تاریخ یا یک فراز مهم دیگر این مدت، تاریخ 37ساله دعوای اتمی است. مجاهدین را از این دعوا حذف کنید، چه بسا رژیم به بمب اتمی رسیده بود. کاملاً محتمل بود؛ چون کسی خبر نداشت. من در جزئیات روز به روزش هستم. من مطمئنم اگر مجاهدین، نطنز و اراک را افشا نکرده بودند، حالاحالاها کسی متوجه نمیشد. چهبسا وقتی متوجه میشدند که دیگر بسیار دیر شده بود و امکانش نبود. بین ما و رژیم بر سر مسأله اتمی، یک جنگ بوده است؛ بر سر همه این سرفصلها یا صدور تروریسم و بینادگرایی و همین کارها که این روزها در سوریه و عراق و یمن میکند.
ادامه ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر