مسعود رجوی علی قدر انسان |
بسم الله الرحمن الرحیم
انا انزلناه فی لیلةالقدر
و ما ادریک ما لیلةالقدر
لیلةالقدر خیر من الف شهر
تنزل الملائکه و الروح
فیها باذن ربهم من کل امر
سلام هی حتی مطلع الفجر
قدر در لغت بهمعنای اندازهگذاری است. چنانکه در ابتدا و در انتهای این سوره میبینیم لیله قدر، در ارتباط مستقیم است با مطلع الفجر. لیله قدر رهنمون، راهبر، و راهگشا بهجانب مطلع فجر است. شب تیره و تار را به سپیده دم و به طلوع صبحگاهان میبرد و منتهی میکند.
وقتیکه میگوییم چیزی ”مقدر“ شده، یعنی که از قبل اندازهگذاری شده است. اما این ”قدر“ ی که صبحتش را میکنیم، بهاین مفهوم است که وقتی اندازهها بهحد نصاب خودشان میرسند و کمیاتی باهم انبوه میشوند، درنقطهیی لاجرم بهکیفیت ارتقا پیدا میکنند. آنچنانکه از دل شب تیره و تار، سپیده میدمد و سپس آفتاب میدرخشد.
بنا بر سنت تکامل؛ اندازهها و تغییرات کمی الی غیرالنهایه ادامه ندارند. زیرا که دور تسلسل و دور باطلی در کار نیست. اندازهها وقتیکه انباشته بشوند و وقتی کمیات و تغییرات اندک سرجمع بشوند، زمان جهش و دگرگونی کیفی فرا میرسد.
اگر کسی حساب اندازهها دستش باشد -از رزمندهیی که در یک نبرد باید فواصل را بسنجد تا جریان عمومی تکامل و بهویژه تکامل اجتماعی و تا رقم خوردن قدر یک ملت تحت ستم -از این آیات درمیآید که اندازهها و اندازهگذاری تا کجا اهمیت دارد.
پس لیله قدر شبی و سرفصلی و مقطعی است که در آن اندازهها تعیین میشوند. فواصل، مرزبندیها و سمت و سوی تحول، رقم میخورد.
بر همین اساس خدا نزول قرآن را لیلةالقدر انسانیت گمشده، گمگشته و یا اسیر و غرقه در نظامات ضدتکاملی اعلام میکند.
هر پدیده یی در سرفصل ”قدر“ خود، لاجرم پوسته میشکند و به تغییر کیفی و جهش و قیام و خیزش راه میبرد.
ادامه .....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر