اشرفی مجاهد خلق مهین لطیف از زندانیان سیاسی سال 60 که شرح شهادت برادرش را که در قتل عام سال1367 شهید شده است که درسمیناری که اشرف برگزار شد دراین باره توضیح میدهد:
من مهین لطیف، خواهر مجاهد شهید علیاکبر لطیف که در قتلعام های سال67 بهشهادت رسید هستم، اوایل مرداد سال67 بود که ملاقاتها قطع شد و دیگه به مراجعات خانوادهها هم پاسخی نمیدادند.
دو سه ماه بعد ما دیگه خبری نداشتیم از بچهها و بعد رژیم شروع کرد سری به سری به خانوادهها اطلاع میداد و قتلعامها را اینطوری با اسامی مشخص هر هفته اطلاع میداد به خانوادهها. اطلاع دادنش هم در واقع باز یک نوع شکنجه و عذاب روحی و روانی به خانوادهها بود. پنجشنبه شبها به یکسری خانوادهها مراجعه میکردند و اطلاع میدادند که بیایند به کمیتههای دورافتاده و خارج از شهر. بعد اونها که مراجعه میکردند بهشون خبر شهادت فرزندانشان را میدادند.
به خانواده ما هم مراجعه کردند دو تا پاسدار آمدند در خانه مون و گفتند فردا برویم به کمیته خاوران مراجعه کنیم!؟ روز بعد به کمیته خاوران مراجعه کردیم و اونجا ساعتبندی کرده بودند که خانوادهها با هم مواجه نشوند. اونجا تجمع نشه. برای همین ساعت به ساعت مشخص کرده بودند. فقط هم یک نفر را میگذاشتند بره داخل کمیته که از ما پدرم رفت. اونجا بهش اطلاع دادند و ساک اکبر شهید را بهش تحویل دادند. من بیرون از کمیته توی ماشین منتظر پدرم بودم بعد از یکساعتی که پدرم از داخل کمیته بیرون آمد بنظرم میآمد که بهاندازه چندین سال شکسته شده! آمد بیرون و بدون اینکه حرفی بزنه آمد سوار ماشین شد و حرکت کردیم هیچی نمیگفت با اینکه بغض کرده بود و خیلی ناراحت بود هیچی نمیگفت شاید میترسید که نتونه خودش را کنترل کنه... توی خونه هم وقتی رسیدیم خانواده را جمع کردیم و ساک اکبر شهید را باز کردیم که تویش یک دست لباس بود و یکسری وسایل اولیه و ساعتش که دقیقاً روی تاریخ 17مرداد از کار افتاده بود و ما اینطور فرض گرفتیم که روز 17مرداد بهشهادت رسیده.
ادامه ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر