۱۳۹۴ خرداد ۲۸, پنجشنبه

ایران - موسی خیابانی سردار شهید خلق - فلسفه شعائر- قسمت دوم: رابطه شعائر با جهان‌بینی



قسمت دوم سخنرانی سردار شهید خلق، موسی خیابانی را در مورد فلسفه شعائر را برایتان میگذارم :

... در اکتشافات باستان شناسی روشن شده که حتی انسانهایی که پیشتر از انسان متفکر امروزی می‌زیسته‌اند، از پرستش فارغ نبوده‌اند (البته در اشکال خاص خودشان)، این پرستش در قالب یک سری شعائر و یک سری آداب و مراسم به‌عمل می‌آمد. وقتی انسان به مسأله‌ای با این سابقه تاریخی برخورد می‌کند، ناچار درصدد بر می‌آید که آن را تجزیه و تحلیل کند، آن را تبیین کند و علت آن را کشف نماید. که چرا انسان در تمام دوران تاریخ خود چیزی به نام پرستش و چیزی به نام شعائر داشته است. با این مسأله برخورد هم شده، برخوردهای متفاوت. از زوایای مختلفی به مسأله نگاه شده که چرا انسان همیشه، پرستش و شعائری داشته است، پاسخ‌های مختلفی هم به آن داده‌اند.
برای نمونه، یکی از پاسخ‌ها این است که پرستش یا شعائر ناشی از ترس و جهل بشر است. یعنی انسان به‌ویژه انسان دوران باستان، چون دانش و آگاهی‌اش خیلی محدود بوده، چون نسبت به پدیده‌های طبیعت و اموری که در اطرافش روی می‌داده علم و آگاهی نداشته، از این رو در برابر آنها احساس ضعف و ترس نموده و از روی ترس و برای فرونشاندن خشم خدایانی که به‌زعم او چنین وضعیتی را ایجاد می‌کنند، به یک سری موهومات متوسل گردیده است. برای نمونه، روشن نبودن علت پدیده‌هایی مثل رعد و برق، زلزله، قحطی و کلاً رویدادها و پدیده‌هایی که وجود داشت؛ پدیده‌هایی که انسان به علل وجودی آنها آگاه نبود. امروز برای ما روشن است که مثلاً علت وقوع زلزله یا رعد و برق چیست. اما برای انسانهای باستان روشن نبود. این جهل و ترس باعث می‌شد که انسان چنین تصور کند، که مثلاً قوای مافوق مشهودات وجود دارند، ارواحی وجود دارند، خدایانی وجود دارند که علت این حوادث و رویدادها هستند. انسان برای این‌که از این خطرات و از این تهدیدات ایمن شود به آن خدایان، به آن نیروها، به آن ارواح پناه می‌برد، آنها را پرستش می‌کردد، از آنها می‌خواستند که به او رحم کنند.

ایران - فرازهایی از «پیام به روزه‌داران و هسته‌های انقلاب دموکراتیک مردم ایران» - مسعود رجوی - مرداد ۸۸


مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران 
ماه رمضان است و بهتر دیدم که فرازهایی از آموزشهای مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران در مورد این ماه را برایتان بگذارم :
در زمان شاه، می‌گفتند که شاه سایه خداست! 
شیخ اما به این راضی نیست و خود را آیت و نماینده خدا بر روی زمین و ولی امر تمام مسلمین جهان می‌داند. در حالی که قرآن او را به‌خاطر ناشنوایی و زبان بستگی‌اش نسبت به حق و حقوق خلق و خالق، بدترین جنبندگان نزد خدا معرفی می‌کند: 
«إنّ شرّ الدّوابّ عند اللّه الصّمّ البکم الّذین لا یعقلون» 
«بسا فروتر از چارپایان و حیوانات چرا که در غفلت خود سرمست از باده قدرت‌اند و به همین دلیل با سر بر زمین می‌خورند». 
«أولئک کالأنعام بل هم أضلّ أولئک هم الغافلون» 
بنگرید که ولی‌فقیه ارتجاع و حق ستیزی، در شکنجه‌گاههایش و در دادگاههای نمایشی، چه می‌کند؟ 
اللهم فاشهد. بار خدایا گواه باش که به نام تو و پیامبر و پیشوایان آیین و راه تو، با مردمان چه کردند و چه می‌کنند. 
و زود باشد که ستمکاران بدانند به کدامین جایگاه روان‌اند. «و سیعلم الّذین ظلموا أیّ منقلبٍ ینقلبون» 
ادامه ....