۱۳۹۴ آذر ۱۰, سه‌شنبه

ایران - خانواده مجاهدین یا خانواده جنتی و گیلانی ؟

کمپ لیبرتی بعد از موشکباران مزدوران عراقی خامنه ای 
با خودم فکرمیکردم خانواده کجا و پارلمان عراق کجا؟تا کجا باید شرافت و انسانیت خود را فروخته و غرق در گنداب وزارت اطلاعات شده باشند که کارشان به اینجاها کشیده شود.البته آب که از سرگذشت چه یک وجب چه صد وجب! .
اگرمسئله واقعا کشاندن مسئله نزد نمایندگان ملت عراق است خوب چرا همانطور که شورای ملی مقاومت ایران نیزاعلام کرد نماینده مجاهدین حضور ندارد و تنها نزد قاضی رفته اند؟
البته دست آنها هم برای خودشان وهم برای ملت ایران وهم برای نماینده واقعی مردم عراق رواست و نیازی به توضیح واضحات ندارد والا کیست که نداند این فرومایگان فروخته شده به وزارت اطلاعات آخوندی برای دریافت حقوق بیشتر این خوش خدمتیها را میکنند؟
ولی تا آنجایی که به خود مجاهدان اشرفی مستقردرلیبرتی برمیگردد و در مصاحبه ها و نامه ها به انحاء مختلف نیزاعلام کرده اند :
همه کسانی که به لحاظ خونی خانواده آنها محسوب میشدند را خانواده خود ندانسته واز آنها تبری میجویند وگفته اند:
این جماعت مزد بگیرعمله و اکره همان جلادانی همچون گیلانی و جنتی هستند که حکم اعدام پسرشان را میدهند و هیچ ربطی به فرزندان مجاهدشان ندارند.
ویا کسانی مانند طریق الاسلام اطلاعاتی که خودش رد پسرش را برای دستگیری دردهه 60داد و درپشم وشیشه رژیم هم برای خوش خدمتی ظاهر شد تا با آب وتاب دادن به آن بتواند مزد بیشتری را دریافت کند.
یا کیست که مصطفی محمدی را نشناسد که چه فشارهایی را به دخترمجاهدش وارد کرد تا او را به طرف خودش بکشاند ولی سمیه همه شگردهای او را بطورمفصل در کتابش با عنوان پاياني برداستان يك توطئه! افشا کرد.
ویا ماجراهای هند جگرخوار ثریا با مجاهد اشرفی امیر اصلان که خواستاربه توبره کشیدن خاک اشرف وگلو پاره کردن مجاهدین و ... بود.
و یا مجاهد اشرفی زینت کریم زاده که غلام حسین نژاد را ناپدری خطاب کرد و حتی اسم فامیلی خود را به نام مادر شهیدش تغییرداد تاهرگونه پیوندی را با این ناپدری مزدور و خائن قطع کرده باشد.
و ...
همچنین آنها بارها گفته اند که :
خانواده های واقعی آنها همان زندانیان سیاسی مقاوم و شهدایی همچون علی صارمی(که پریا کهندل که او را بهترین عموی دنیا نامید )ومحسن دگمه چی وجعفرکاظمی و غلامرضا خسروی هستند که هرگزننگ تسلیم را برفروختن شرافت وانسانیشان نپذیرفتند وجانشان را فدیه آزادی مردم ایران کردند.
خانواده واقعی مجاهدین همان اشرف نشانی هستند که درسراسرجهان درسرما و گرما و شب و روزقلبشان با مقاومت و فرزندان رشیدشان میتپد.
خانواده واقعی مجاهدین کسانی هستند که از پول درمانشان میزنند تا بقول خودشان چراغ خانه شان که سیمای آزادی باشد روشن باشد.
خانواده واقعی مجاهدین کسانی هستند که علیرغم سرکوب واختناق وخطرات ناشی ازآن درداخل کشورازحمایتهای مادی و معنوی وهمدردی با مجاهدین دست برنمیدارند و هر روز با دادن قیمت آن از حمله تا دستگیری و اعدام بهای آنرا میپردازند.
خانوده واقعی مجاهدین کسانی هستند که افشاگر توطئه های رژیم درهرگذروپارلمان و رسانه ای و ....  در سراسرجهان هستند وبه این رژیم نه گفته و میگویند.
خانواده واقعی مجاهدین کسانی هستند که با گریه دختران کارتن خواب و مادران داغداری مانند مادر ستاربهشتی و شعله پاکروان اشک میریزند و دل در گرو آزادی ایران دارند و آرزوی سرنگونی این رژیم را میکنند.
خانواده واقعی مجاهدین کسانی هستند که خانواده شهدای مجاهدین را مانند خانواده خود پاس میدارند و از رسیدگی وهمدردی با آنها درغیاب فرزندانشان دریغ نمیکنند.
البته این اولین وآخرین نمایش وزارت بدنام نبوده و نخواهد بود ولی جواب را با شعری از حمید مصدق شاعرمعاصرایران درسالگرد درگذشتش میدهم:
چه کسی می‌خواهد 
من و تو ما نشویم 
خانه‌اش ویران باد! 
من اگر ما نشوم، تنهایم 
تو اگر ما نشوی 
خویشتنی.
از کجا که من و تو 
شور یکپارچگی را در شرق 
باز برپا نکنیم 
از کجا که من و تو 
مشت رسوایان را وا نکنیم! 
من اگر برخیزم 
تو اگر برخیزی
همه برمی‌خیزند. 
من اگر بنشینم 
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟ 
چه کسی با دشمن بستیزد؟ 




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر